به گزارش شهرآرانیوز نیما یوشیج، شاعری بود که آگاهانه بنیادها و ساختارهای شعرکهن فارسی را واژگون کرد. تمامی جریانهای شعر معاصر پس از نیما، وام دار تحولی هستند که او نوآورش بود. کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش» اثر احمد کریمی حکاک و کامران تلطف است.
سهراب طاووسی آن را به فارسی برگردانده و به تازگی نشر مروارید منتشرش کرده است. این کتاب در مرکز فرهنگی شهر کتاب و با حضور محمود جعفری دهقی، امید طبیبزاده، احمدرضا بهرام پورعمران، کامیار عابدی و با پیام تصویری سهراب طاووسی و کامران تلطف، نقد و بررسی شد که گزیدهای از این جلسه در ادامه میآید.
جعفری دهقی، درباره تلفیق زبان و گویش محلی و ادبیات رسمی ایران، نیما یوشیج را موفقتر از دیگران دانست و تصریح کرد: نیما، آن چنان واژه محلی «داروَک» را در شعر خود نشاند، که اکنون همگان آن را واژهای رسمی میپندارند؛ در مقابل، کلمات فرنگی به کار رفته در دوره مشروطه، نتوانستند جایی برای خود باز کنند.
نیما، به صراحت اعلام میکند که طبرستانی است؛ به تبع همین اعلام صریح است که بعدها فروغ فرخزاد میگوید، مهم نیست اگر واژهها شاعرانه نیستند؛ شاعر باید از آنها واژههایی شاعرانه بسازد. نیما یوشیج، نخستین شاعری است که توفیق داشت کلمات، جغرافیا و آداب و سنن محلی را وارد شعر خود کند. آن طور که مخاطب او بپذیرد.
پس از او بود که شاعران دیگری، چون شهریار، اخوان ثالث، منوچهر آتشی، هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و از این دست توانستند به این توفیق دست یابند و آن را گسترش دهند. شاعر همواره سعی دارد در شعر خود از واژگان و کلماتی بهره گیرد که دور از هنجارهای رایج، پرتکرار و عامه پسند باشد؛ این پرهیز شاعران را، هنجارگریزی در شعر مینامند. نیما یوشیج با افزودن کلمات محلی به شعر، از هنجارهای معمول دور ماند و به آن تشخص بخشید.
کامیار عابدی، منتقد ادبی، در حوزه نیماشناسی و مخاطب شناسی آثار نیما یوشیج سخن گفت: در نگاه معمول، نیما یوشیج را شاعری نوگرا و در تقابل با سنت میشناسند. این شناخت درستی از نیماست؛ اما شناخت جامعی از او نیست. نیما یوشیج را باید از ویژگیهای شعرش و طیف مخاطبان صدساله او شناخت. از سال ۱۳۰۰ خورشیدی که نخستین کتاب خود را به چاپ رساند تاکنون.
جسارت نیما در رویارویی با سنت، سبب شد تا در ابتدا دانشگاهیان روی خوش خود را به او نشان ندهند. فروزانفر، یزدگردی، مظاهر مصفا و امیربانو کریمی از جمله استادانی بودند که در کلاسهای خود الطاف چندانی به نیما یوشیج نداشتند.
در مقابل، استادان نوگرایی، چون زرین کوب، غلام حسین یوسفی، شفیعی کدکنی، پورنامداریان، حمیدیان، طبیب زاده، بهرام پور و دیگرانی از این دست، با نگارش و انتشار مقالات و کتابهایی درباره نیما، باعث تغییر فضای سنتی و صلب دانشگاه شدند. تلاش این استادان نوگرا، توجه مخاطبان دانشگاهی یا افراد با گرایش و اندیشه دانشگاهی را به نیما یوشیج جلب کرد.
امید طبیب زاده، زبان شناس، درباره مجموعه مقالات کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش» گفت: این کتاب، مجموعه مقالات و سخنرانیهایی را که سال ۱۹۹۵ میلادی در انجمن مطالعات خاورمیانه، در واشنگتن ایراد شد، شامل میشود. کامران تلطف و احمد کریمی حکاک، این مجموعه را سال ۲۰۰۴ میلادی و در قالب کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش» گردآوری کرده اند و به زبان انگلیسی، در انتشارات «بریل» به چاپ میرسانند.
مخاطب اصلی این کتاب غیر ایرانی هستند؛ اما از آنجا که پس از نیما یوشیج و صادق هدایت، ریشههای ادبی ما تنها در فرهنگ خودی نیست و بخشی از آن به خارج از مرزهای ایران نفوذ پیدا میکند، محتوای این کتاب میتواند برای مخاطب داخلی نیز مفید و سودمند باشد.
احمدرضا بهرام پورعمران، منتقد ادبی، کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش» را یکی از ۱۰ کتاب برتری دانست که درباره نیما نوشته و منتشر شده است. نخستین مقاله کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش»، زندگی نامه نیما به روایت احمد کریمی حکاک است. بهرام پورعمران، درباره این زندگی نامه گفت: زندگی نامه نیما را میتوان با یک جست وجوی ساده به دست آورد؛ اما نگاهِ ظریف کریمی حکاک و پرداختن به بخشهایی از زندگی نیما در کنار آرای نظری و اشعار او، که پیشتر به آن توجه کمتری شده بود، این مقاله را خواندنی کرده است.
سهراب طاووسی، مترجم کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش»، درباره وضعیت نامطلوبِ نقد ادبی در حوزه تألیف و ترجمه آن در ادبیات امروز فارسی گفت: فقدان فضای انتقاد در جامعه، یکی از عوامل اصلی وضعیت نامطلوبِ نقد ادبی، در ادبیات امروز فارسی است؛ این نبود فضای انتقادی، تنها محدود به سیاست نمیشود و در حیطه اجتماعی نیز وجود دارد. این مسئلهای است که ریشه در تاریخ ادبیات ایران دارد.
آن چنان که ما بزرگانی، چون حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی، فروغ فرخزاد، شاملو و دیگرانی از این دست، در حوزه نظم و نثر داشتیم، اما تاریخ ادبیات ایران، هیچ گاه، منتقد بزرگی را به خود ندیده است. این واقعیت، خلاف چیزی است که در تاریخ غرب شاهد آن هستیم. به تاریخ یونان باستان توجه کنید! در کنار سوفوکلِ نمایش نامه نویس یا هومرِ شاعر، ارسطو و هوراس وجود دارند که نقد ادبی انجام میدهند؛ وجود نقد ادبی، باعث گسترش و بهبود وضعیت ادبیات، در فرهنگ یک جامعه میشود.
در دوره رنسانس هم، در کنار ادبای بزرگی، چون نیلتون و شکسپیر، منتقدان بزرگی، چون نیکولا بوالو و الکساندر پوپ حضور داشتند. امروز هم در جهان غرب، نقد ادبی هم پای دیگر حوزههای ادبیات رشد میکند و جلو میرود. شاید بتوان دلیل اصلی فقدان فضای انتقادی در ایران را حکومتهای سیاسی دانست؛ چراکه کارکرد نقد، به چالش کشیدن قدرت هاست، چه از سوی متن که قدرت نویسنده است و چه فرامتن که قدرت سیاسی جامعه یا حتی قدرت عرف و دین و از این دست را شامل میشود؛ به همین دلیل، حکومتها نقد، چه ادبی و چه اجتماعی را تاب نمیآورند.
کامران تلطف، مؤلف مقاله «ایدئولوژی و خودنگاری در شعر نیما یوشیج» و یکی از دو گردآورنده کتاب «آوای مرغ آمین، نیما یوشیج و آثارش» با پیام تصویری این نشست را همراهی کرد. وی در این پیام گفت: این برای نخستین بار بود که چنین زندگی نامه چند بعدی و تحلیلی که در عین حال بری از تمجیدهای ایدئولوژیک و احساساتی بود، درباره این شاعر، به زبان انگلیسی نوشته و چاپ شد.